وحدت یکی از مباحثی است که از آغاز خلقت انسان تا کنون محل بحث ونزاع بسیاری بوده است بحث در چگونگی ایجاد وحدت خود نیز دارای ابعاد گوناگونی می باشد که در جوامع مختلف بنا بر شرایط موجود آن جامعه مورد ارزیابی وسنجش قرار گرفته است . عواملی اصلی مانند دین ،مذهب ،نژاد ،زبان ، سرزمین و شرایط اقتصادی و سیاسی ،اجتماعی ، فرهنگی غالب در یک جامعه خود می تواند باعث وحدت و یکپارچگی شود. که در هر جا جامعه و منطقه ای معیارهای آن بنابر بر شرایط خاص آن جامعه تعیین می گردد در یک جا دین و مذهب و در جای دیگر شاید محور وحدت عوامل دیگری که در بالا ذکر گردیدباشد و شاید مجموعه ای از آنها که هر کدام می تواند اصل و محور قرار گیرد . اما در کل تمام جوامع بر اصل وحدت اتفاق نظر دارند و اگر اختلاقی باشد در شیوه رسیدن به وحدت است.جامعه ای که وحدت در آن حاکم باشد استقلال خود را در کلیه امور دینی ومذهبی ،سیاسی ، سرزمینی ، اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی حفظ میکند که باعث رشد و بالندگی آن جامعه می شود در مقابل تفرقه و چند دستگی میباشد که ویرانگر و بنیان برانداز هر تمدن و فرهنگ و جامعه ای می باشد اگر به تاریخ بنگریم جوامعی که فرهنگ در آن حاکم بوده نام و نشان خود را حفظ کرده و بر آن افزوده اند ودر آن سو چه تمدن های بزرگی که تفرقه در میان آنان راه پیدا کرد و باعث نیستی و نابودی آن تمدنها ی عظیم گردید که در رهگذر تاریخ چیزی جز یک نام از آنها باقی نمانده است . با توجه به رشد فزاینده جوامع امروزی استعمارگران کهنه لباس نو بر تن نموده اند،چون دیگر نمی توانند با لشگرکشی به مناطق مختلف آن را زیر سلطه خود در آورند پس شیوه خود را تغییر داده اند ، استعمار مدرن که باشناخت از شرایط ویژه جوامع و با نظراتی که دارای عقبه کارشناسی قوی می باشد برای هر منطقه و کشوری نسخه ای خاص می پیچند .برای مقابله با جهان اسلام و قبضه کردن منطقه خاورمیانه نیز اختلاف مذهبی بین تشیع و تسنع را مد نظر خود قرار داده اند که از آن نیز بهره برداری ویژه نموده اند ، با پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد تغییرات در معادلات جهانی و
منطقه ای آنان را به تکاپوی بیشتری برای مقابله با انقلاب اسلامی وجهان اسلام وا داشت که حضرت امام خمینی (ره)بادروراندیشی وتدبیرخاص خویش ونامگذاری هفته ای بنام وحدت دربی اثرکردن توطئه های آنان گام بزرگ وموفقی برداشت وبه تمام جهان اسلام دولت های آنان اهمیت وحدت و همدلی مسلمانان را یادآور شد، که به حق نقش بسیار مهمی و بی نظیری در ایجاد یکپارچگی جهان اسلام ایفا نمود. که ثمرات آن را شاهد هستیم. باتوجه به فرموده های حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری به نشأت گرفته از آموزه های دینی و قرآنی ما مسلمانان می باشد و اهمیت هرچه بیشتر وحدت ایجاد در بین جهان اسلام و جامعه خود به ویژه در بین مسوولین پی می بریم . اگر بخواهیم استان خود را مورد نقد و بررسی قرار دهیم متأسفانه یکی از دلایل عمده توسعه نیافتگی استان نبودن وحدت و همدلی در بین مسوولین گذشته استان بوده است که می توان به اختلاف شدید برخی از نمایندگان مجلس گذشته استان با یکدیگر و یا اختلاف آنان با مسوولین احجرایی استان از جمله استانداران وقت استان اشاره نمود که هر کدام در جای خود دارای شرح حال میسر طی می باشد. آن موقع که برخی از نمایندگان و مسوولین استان ما مشغوا درگیری های خاص سیاسی و جنایی و شخصی خود بوده اند استان های هم جوار ما به دنبال برنامه ریزی منطقه ای و صحیح برای جذب اعتبارات و ایجاد تحول در ساختار استانداری و فرهنگی، اجتماعی منطقه خود مشغول برنامه ریزی اصولی بوده اند. یکی از استان های هم جوار ما که شاید یک یا دو دهه پیش فکر رسیدن به موقعیت استان لرستان را همه می کردند اکنون در تمام شاخه های توسعه یافتگی از ما جلوتر هستند و افق دید توسعه هایشان را استان های صنعتی کشور ما مانند اصفهان و مرکزی قرار داده اند آن ها کجا هستند و ما کجا هستیم، آن ها عمل می کنند و ما حرف می زنیم . با توجه به موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن در شاهراه منطقه ای و نعمت های طبیعی خدادادی مانند میانگین بالای بارش نزولات جوی و وجود آب های سطحی و زیر سطحی معادن، زمین های حاصلخیز کشاورزی و مراتع فراوان و آب و هوای متنوع و چهار فصل و نیروی کار جوان و تحصیلکرده به راحتی و با یک برنامه ریزی صحیح منطقه ای می توانیم یکی از قطب های اقتصادی- صنعتی و کشاورزی و دامداری کشور تبدیل شویم. که این مهم قلبی پاک و عزم و همتی والا را می طلبد که تمام مسوولین استان اعم از نمایندگان مجلس و مسوولین اجرایی مناطق توسعه نیافته و توازن منطقه ای از سوی دولت صورت گرفته است.
باید نهایت استفاده را کرد که خود فرصتی بی نظیر می باشد که بتوانیم عقب ماندگی های گذشته را جبران کنیم و مرهمی بر درد های فراوان استان بگذاریم.استان و مردم ما با تمام مولفه های وحدت را که شاخص اصلی آن پایبندی به نظام مقدس جمهوری اسلامی و پیروزی ولایت می باشد را داراست و مسوولین نظام و دولت که همت خود را در رفع محرومیت های کشور و مردم و مناطق محروم گذاشته اند حجت را بر ما مردم و مسوولین استان تمام نموده اند که اگر کوتاهی و قصوری باشد متوجه مجموعه داخل استان می باشد.
خوشبختانه در بین مجموعه مسوولین عنوان استان و نمایندگان محترم مجلس یکپارچگی سیاسی و نظری و جناحی وجود دارد که نقطه اشتراک مثبتی می باشد که باید برای حفظ و تقویت آن پافشاری کنند و مردم نتیجه عملی آن را در تلاش کافی و وافی برای حل مشکلات استان و رشد و توسعه یافتگی استان مشاهد ه کنندو اگر اختلافی وجود دارد به گونه ای رفتار نکنند که مردم متضرر شوند که مردم استان ما همواره مدافع انقلاب و ولایت بوده اند شایستگی خدمات بالا و بالاتری را دارند و کوتاهی و سهل انگاری از هیچ فرد یا گروه خاصی نمی پذیرند وباید جوابگوی عملکرد خویش در قبال مردم و حسن اعتماد آنان باشند یکی دیگر از ارکانی که می تواند نقش بسیار مهمی در ایجاد وحدت در بین مسوولین ایفا کند و زبان گویای مردم و مدافع حقوق حقه ایشان باشد مطبوعات استان هستند که باید به دور از هر حب و بعض سیاسی و جناحی و شخصی در راه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و نظارت بر عملکردها و نقد منصافانه گام بردارند و منافع عموم و استان را بر منافع شخصی و جناحی خویش ترجیح دهند و به رسالت مطبوعاتی خویش عمل نمایند که وظیفه ای ذاتی و قانونی است متأسفانه گاهی اوقات شاهدیم که برخی مطبوعات به یک پایگاه حراجی خاص تبدیل شده و رسالت واقعی خود را فراموش کرده اند و در تخریب شخص و یا جریانی گام برمیدارند بعضاً که منصفانه نیست و گاهی در تثبیت فرد یا گروهی گام برمی دارند که شایستگی واقعی آن را ندارند.
امیدواریم که تمامی مسوولین و نمایندگان محترم استان در مجلس و عموم دست اندرکاران اداره استان و اصحاب مطبوعات در راه تو سعه و اعتلای استان به وحدت به اتفاق نظر برسند و در این راه گام بردارند که خیر دنیا و آخرت در این است و در آخر کلام را با حدیثی از امام علی (ع) به پایان می برم که می فرمایند:
هر آمدنی را رفتنی است و هر نصبی را عزلی پس خوشحال کسی که در خدمت خلق خدا باشد.
نجابت سیاسی را از نیروهای انقلابی واقعی بیاموزید
قابل توجه انقلابی نماهای که مصداق بارز تقابل با مکتب انقلاب هستند
موضوعاتی همچون راهکارهای حضور حداکثری مردم در انتخابات، مشکلات اقتصادی، معیشتی و توزیع عادلانه ثروت، کنترل نقدینگی و ناترازی بانکها، تسریع در اجرای طرح مالیات بر عایدی سرمایه، کاهش تورم، گسترش عوامل ایجاد نشاط اجتماعی و امیدآفرین در جامعه، ساماندهی فضای مجازی و جلوگیری از بسترهای فسادزا، مسئله عفاف و حجاب و برخی ناهنجاریهای اجتماعی، رفع تبعیض، تحکیم روابط خارجی به ویژه با کشورهای منطقه و همسایگان، بسط عدالت اجتماعی، تبیین دستاوردهای دولت و نظام در این جلسه مطرح شد.
زیویار استاندار لرستان گفت: با توجه به اینکه هدف دشمن القای یاس و ناامیدی در بین مردم ماست، دولت مصمم است با تقویت سرمایه اجتماعی و امیدآفرینی در جامعه با این حربه دشمنان مقابله کند و امیدواریم با اقداماتی که در دستور کار ماست و با لطف پروردگار و همت مسئولان و همراهی مردم این امر محقق شود.
امید و دوری از یأس» را شرط اساسی پیمودن این مسیر عنوان میکنند: « یک شرط اساسی برای پیشرفت عبارت است از امید. امروز یک جریانی در داخل کشور و خارج کشور وجود دارد برای دمیدن روح یأس به جای دمیدن روح امید... در خارج مینشینند، راجع به مسائل ایران بحث میکنند، و استنتاجشان با تحلیلهای مغرضانه و خبرهای بعضاً دروغ -یعنی خبرهای خلاف واقع- این است که در ایران حرکت علمی پیشرفتی ندارد و امیدی هم به پیشرفت آن نیست- یأسآفرینی. خب موفّقیّتها را طبعاً نادیده میگیرند و این روی دانشجو اثر میگذارد؛ این جریانِ یأسآفرین در ذهن دانشجو اثر میگذارد؛ وقتی او مأیوس شد، کار نمیکند. اگر چنانچه نخبهای باشد -حالا تعداد اندکی این جور هستند- و توانایی داشته باشد، امکانات داشته باشد، میگذارد میرود خارج، به عقبش هم نگاه نمیکند. ولیکن اکثر، این امکانات را ندارند؛ [لذا] مأیوس میشوند و دنبال یک مدرک دارای ارزش رسمی ولو بدون محتوای علمی میافتند برای اینکه یک شغلی پیدا کنند؛ پیشرفت علمی پیش نمیآید. یأس این [جور] است؛ یأسآفرینی خطر بسیار بزرگی است.»
امید و دوری از یأس» را شرط اساسی پیمودن این مسیر عنوان میکنند: « یک شرط اساسی برای پیشرفت عبارت است از امید. امروز یک جریانی در داخل کشور و خارج کشور وجود دارد برای دمیدن روح یأس به جای دمیدن روح امید... در خارج مینشینند، راجع به مسائل ایران بحث میکنند، و استنتاجشان با تحلیلهای مغرضانه و خبرهای بعضاً دروغ -یعنی خبرهای خلاف واقع- این است که در ایران حرکت علمی پیشرفتی ندارد و امیدی هم به پیشرفت آن نیست- یأسآفرینی. خب موفّقیّتها را طبعاً نادیده میگیرند و این روی دانشجو اثر میگذارد؛ این جریانِ یأسآفرین در ذهن دانشجو اثر میگذارد؛ وقتی او مأیوس شد، کار نمیکند. اگر چنانچه نخبهای باشد -حالا تعداد اندکی این جور هستند- و توانایی داشته باشد، امکانات داشته باشد، میگذارد میرود خارج، به عقبش هم نگاه نمیکند. ولیکن اکثر، این امکانات را ندارند؛ [لذا] مأیوس میشوند و دنبال یک مدرک دارای ارزش رسمی ولو بدون محتوای علمی میافتند برای اینکه یک شغلی پیدا کنند؛ پیشرفت علمی پیش نمیآید. یأس این [جور] است؛ یأسآفرینی خطر بسیار بزرگی است.»
حضرت آیتالله خامنهای، زنده کردن امید و اعتماد مردم را مهمترین توفیق دولت دانستند و افزودند: مردم میبینند که دولت در وسط میدان و مشغول کار و تلاش برای حل مشکلات و خدمترسانی به آنها است و این واقعیت، امید و اعتماد عمومی را تا حد زیادی احیا کرده است البته این تلاشها در برخی زمینهها به نتیجه رسیده و در بعضی زمینهها نیز هنوز به نتایج لازم نرسیده است
میتوان گفت که از دیدگاه ایشان، امیدآفرینی ضامنی برای رهایی از چالشها و معضلات است؛ یعنی راهحل پارهای از چالشها امیدآفرینی است یا اینکه امیدآفرینی معطوف به حل چالشها است.
3- امیدبخشی ایشان مبتنی بر جهت کلی حرکت و راهبردهای نظام اسلامی در حیطههای مختلف است؛ یعنی ایشان از آنجا که جهت کلی حرکت کشور و دستگاههای مختلف را در مجموع در مسیر تحقق آرمانها و ارزشهای اسلامی و انقلابی میدانند، به امیدبخشی و امیدآفرینی تأکید دارند. درواقع، بر مبنای نگاه واقعبینانهای که در حیطههای مختلف و برآیند آنها دارند، امیدآفرینی میکنند. از اینرو، امیدآفرینیهای ایشان سری در واقعیتهای روز جامعه و سودایی در تجویز و افقآفرینی و در مرحله بعد، افقگشایی دارد. بر همین اساس میتوان گفت که امیدآفرینیهای ایشان به نوعی هدفگذاری و تعیین راهبرد در حوزههای مختلف است؛ یعنی ایشان با امیدبخشی، به نوعی در تعیین چشمانداز مطلوب دستگاهها، نهادها و کارگزاران نیز به آنها کمک میکنند.
4- امیدآفرینی مطلوب ایشان به هیچوجه ضامنی برای تنبلی، سستی و کمهمتی نیست، بلکه منظور اساسی ایشان از امیدآفرینی، چشماندازسازی و تحرک و انگیزهبخشی مضاعف به مردم و مسئولان در راستای تحقق آرمانها و افقهای پیشروی کشور و نظام است.
5- از دیدگاه ایشان، اگرچه امیدآفرینی عمدتاً معطوف به تحقق کارهای بزرگ و چشماندازها است، اما منافاتی با پرداختن به امور جاری و توجه و دقت به این امور ندارد. به واقع، ایشان امیدآفرینی را هم معطوف به تحقق چشماندازهای آینده و هم معطوف به مسائل جاری و روزمره کشور میدانند و بیتوجهی به یکی به بهانه توجه و برجستهسازی دیگری را رد میکنند.
6- امیدآفرینی ایشان مبتنی بر خنثیسازی نقشههای دشمن برای تلقین و ترویج ناامیدی در کشور، بویژه در میان نسل جوان و کسانی است که در سالهای پیروزی و تثبیت انقلاب حضور نداشتهاند. بنابراین، بخشی از امیدآفرینیهای ایشان، واکنشی است به حملات و عملیات روانی دشمن. علاوه بر این، همانگونه که گفته شد، اقدامی بسیار مهم در جهت خنثی کردن نقشهی دشمن برای ایجاد خطای محاسباتی در مسئولان است. از این نظر، امیدبخشیهای واقعبینانهی معظم له، در راستای تضمین ماندگاری و تداوم صراط مستقیم انقلاب اسلامی تعریف میشود.
7- از دیدگاه معظمله، هرکس به میزان نقش و ظرفیت خود در ترویج امید در جامعه نقشی دارد. آگاهان، نخبگان و مسئولان در این زمینه بیشترین نقش را داشته و طبیعتاً بیشترین تأثیر را نیز میتوانند داشته باشند. به طور مشخص باید از نقش روحانیون، اساتید دانشگاه، معلمان و... به عنوان حساسترین و مهمترین اقشار در ترویج امید در جامعه نام برد.
8- به عنوان نکته پایانی باید متذکر شد که امیدآفرینیهای ایشان در راستای گزارهی «آرمانگرایی واقعبینانه» تعریف میشود؛ یعنی در عین اینکه برخاسته و مبتنی بر واقعیتهای جاری کشور است، دارای وجههی آرمانی – ارزشی بوده و مانع از غلطیدن نظام و مسئولان مختلف در دام واقعگرایی و خطای محاسباتی میشود. به عبارت دیگر، میتوان گفت که ایشان در امیدآفرینیها درصدد گوشزد کردن کارآمدی نگاه به دورن و «ما میتوانیم» هستند.
گزارش :امیر محمود داودی نژاد
آری، حکایت شهید رضی حکایت دلدادگی و سرافرازی است که بدون هیچ چشم داشتی از جان و تن گذشت و با تنی غرق خون به دیار وصل پر کشید.
شهید سیدرضی موسوی در پی حمله موشکی جنایتکارانه رژیم جعلی صهیونیستی به حومه دمشق در شامگاه چهارم دیماه پر کشید، شهید موسوی همرزم رزمندگان زنجانی است و رزمندگان دیار غواصان دریادل بهخوبی او را میشناسند.
سید رضی این مجاهد فی سبیلالله انسانی بود که هیچ غل و غشی در وجودش راه نیافته بود، چهل سال با تمام وجود و با تمام قدرت، عمرش فیسبیلالله در راه وطن صرف کرد.
دوست و یار دیرین حاج قاسم در جریان عملیات ترور رژیم صهیونیستی در منطقه زینبیه در حومه دمشق به شهادت رسید؛ سیدرضی موسوی معروف به سیدرضی، از مستشاران باسابقه سپاه پاسداران در سوریه که از دهه ۷۰ شمسی مسئول پشتیبانی و لجستیک نیروی قدس سپاه در سوریه بود. او را می توان به عنوان عالی ترین مقام نظامی شهید شده بعد از حاج قاسم در منطقه ، فرمانده کل پشتیبانی نیروهای مسلح منطقه شامات، مسئول کریدور پشتیبانی در محور مقاومت و مستشار ارشد و مسئول پیگیری امور دفاعی با دولت ها در محور مقاومت شناخت؛ اما او را بهتر است با حاج قاسم شناخت. از او به عنوان امین حاج قاسم یاد می کنند، می گویند هیچ کس به غیر او از ساعت رفت و آمد حاج قاسم خبر نداشت، می گویند حاج قاسم به او هم گفته بود «پیر شدی و وقت شهادتت است». به روایت خودش قبل از سالگرد حاج قاسم منتظر شهادت بوده اما حالا چند روز مانده به چهارمین سالروز شهادت حاج قاسم به دیدار رفقای شهیدش شتافت. چند نکته درباره شهادت سید رضی که «رضی ا... عنه» شد 1. توان مقابله و دست بالای جریان مقاومت، از حزب ا... در لبنان تا حماس در غزه، مرهون مجاهدت مجاهدانی گمنام همچون سید رضی است؛ اگر امروز حزب ا... به صورت نقطه زن سامانه موشکی گنبد آهنین رژیم را می زند، اگر امروز رژیم صهیونیستی مجبور به ایجاد یک منطقه حائل در طول مرز 150 کیلومتری خود در شمال با لبنان شده است، اگر یک سوم توان نظامی رژیم زمین گیر در مرزهای شمالی سرزمین اشغالی است، اگر حماس 82 روز مقاومت می کند و تسلیم نمی شود، اگر امروز یحیی السنوار گزارش می دهد که بیش از 5 هزار نظامی اسرائیلی را هدف قرارداده اند که بیش از هزار نفرشان کشته شده اند و 750 دستگاه از ادوات نظامی رژیم را منهدم و زمین گیر کرده اند، اگر مرکاوا پیشرفته ترین تانک جهان در غزه و مرز لبنان منهدم می شوند، اگر پهپادهای مقاومت چشم عقاب بر سر صهیونیست ها شده اند، اگر حماس در کمتر از یک ساعت توانست بیش از 5 هزار موشک و راکت بر سر صهیونیست ها بریزد، اگر دیگر هیچ نقطه از سرزمین های اشغالی در امان نیست، این نیست مگر به خاطر سال ها مجاهدت مجاهدانی همچون شهید سید رضی که سال هاست در مرز مرگ و زندگی گمنام برای تجهیز جبهه مقاومت شهید گونه زندگی می کنند. 2.ترور شهید سید رضی موسوی را بی شک باید واکنش دیوانه وار رژیم صهیونیستی به شکست های میدانی اش پس از عملیات طوفان الاقصی دانست؛ در واقع اگرچه رژیم صهیونیستی سال هاست که برای توقف مسیر تامین و تجهیز و پشتیبانی جبهه مقاومت، اقدام عملیاتی و اطلاعاتی مستمر دارد اما هیچ گاه به خود جرئت اقدام مستقیم و ترور مقام رسمی مستشاری جمهوری اسلامی را در سوریه یا لبنان نداده بود.
اخیرا که سید رضی موسوی ازمستشاران وفرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدست صهیونیستهای جلاد وخون آشام ظالم وستمگر وکودک کش به شهادت رسید که یکی ازدستیاران ودوستان صمیمی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی بود که فکر واندیشه اش درست مانند وی بودواهدافش شهادت بود که به آن رسید مشاهده کردید که چقدر ازمردم تهران درتشیع جنازه اش شرکت کردندباآن همه پیاده روی آن هم درآن هوای سرد اینها همه اش نشانه ای ازتداوم انقلاب است تاکورباد چشم دشمنان انقلاب اسلامی مانند همین صهیونیست های ازخدا بی خبر احمق ونادان اربابش آمریکای جنایتکار وحامی تروریست آنهم آمریکایی که دستش به خون میلیونها انسانهای بی گناه ومظلوم وستمدیده درسراسر جهان آلوده است دراین بین صهیونیستها با خیال خودشان گمان میکنند که به اهداف شوم خود رسیده اند زهی خیال باطل وقتی که خودشان اعتراف میکنند که چقدردراین حمله ناجوانمردانه به فلسطین دچار خسران مالی وجانی شده انددیگر جای بحث نیست وروز اول سخت دراشتباه بوده اند از طرفی مانند دوست صمیمی اش انگلیس دست به فریبکاری ونیرنگ وحقه بازی میزند چگونه افراد زیادی از جوانان فلسطینی رابازداشت میکند تاتعداد اسرای آنها رابالا ببرد وبرگ برنده دست خودش باشد وبااین ترفندبتواند اسرای خودرا زودتر آزاد کندچون مردم آنجا فشار بهش آورده اند وهرروز تظاهرات است اماصهونیست ها ازیک چیز غافا هستند که خداوند دشمنان رااز احمقها آفریده البته خدا این ظلمهای بیحد وحسابهارا مینگرد زیراآنها رحمشان به آن کودکان خردسال هم نیامد زیراروی ظالمان تاریخ راسفید کردند حالا به ملت خودمان توجه کنید که فرزندان خودرامانند همین شهید بزرگوار تقدیم انقلاب میکنند وتاپیروزی نهایی ا دامه دارد اما تفاوتهایی وجود داردیکی مانندهمین شهید سید رضی میرودجلوی دشمن باکمال رشادت وجوانمردی سینه خودراسپری میکندتا افتخاری باشد برای کشورش ودفاع ازوطن ودرجای دیگرافرادی ازخدابی خبر هم برای مال دنیا چه ترفندهایی که با کار نمیبرند مانند همین گرانفروشان ظالم وپول پرست اختلاس گران کلاه برداران سارقین اموال مردم وهزاران کلک دیگر وخالی کردن جیب مردم حیف ومیل بیت المال اما اینها هم مثل صهیونیست ها به عمق قضیه پی نبرده اند اولا آبرو وشرف خودراازدست می دهند وآن اعتبار همیشگی خودرااز دست می دهند البته اگر صاحب اعتبار بوده باشند ثانیا مگر چقدرعمر می کنندکه وقتی ملک الموت برای قبض روح به سراغشان می آیدبا چه وضع خطرناکی درآن لحظه روبرو خواهند شد که آخر کار است با یک کفن وهیچکس هم به دادشان نمیرسد ثالثا باروزبرزخ وروز قیامت چه کار میکنند زیرا همه اش حق الناس است وخدانخواهد گذشت بنابراین فرسنگها افکار شهید سلیمانی وشهید سید رضی با اینگونه افراد فاصله دارد ودرواقع بهشت وجهنم درهمین دنیا مشخص است اما شماهم ای مسولان عزیز ونمایندگان محترم همیشه درصحنه که بنا برآن تعهدهای انقلابی تان اوامر رهبر معظم انقلاب بنگرید این شهدای گرانقدر را واین ملت قهرمان وایثارگررا
با خداحافظی حاج حمیدرضا، تماس تمام میشود و من میمانم و فکر مردی که از زمان شهادتش آنچه از او میشنوم خدمت خالصانه و خدمت در راه رضای خدا است؛ هنر سید رضی در طول زندگیاش که همواره در میان آتش جنگ و معرکه حق و باطل گذشت، عمل به آیه« أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ...» بود.
شهید سید رضی موسوی، آنقدر عظمت دارد که قلم همچون منی یارای آن ندارد که بتواند حق مطلب را درباره این مرد مجاهد ادا کند.
ترور شهید سید رضی به عنوان کاردار دوم سفارت جمهوری اسلامی در سوریه رویدادی است که از یک سو نقض صریح کنوانسیون های بین المللی است که می بایست توسط دستگاه دیپلماسی در مجامع حقوقی بین المللی برای ثبت و محکومیت آن اقدام شود اما از سوی دیگر به خودی خود می تواند تقابل غیرمتقارن جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی را وارد برهه جدید و حتی مستقیم کند. 3. ترور شهید سید رضی موسوی به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر در حوزه تجهیز جبهه مقاومت در این مقطع که جنگ غزه هشتادمین روز خود را پشت سر گذاشته و وارد مراحل فرسایشی خود شده، از این منظر قابل تامل است که طبیعتا شناسایی فرد سرشناسی همچون شهید سید رضی که بیش از 25 سال در منطقه سوریه و لبنان فعالیت دارد، برای رژیم صهیونیستی کار پیچیده ای نبوده و نیست. چهره ای که حتی در رسانه های صهیونیستی در اوایل امسال از او نام برده شده است؛ لذا مسئله شهادت شهید موسوی شناسایی او توسط رژیم صهیونیستی نیست بلکه مسئله تصمیم رژیم صهیونیستی به ترور شهید سید رضی است. این که در چنین مقطع زمانی که جنگ غزه در شمال و جنوب وارد مرحله فرسایشی خود شده با وجود احتمال بالای پاسخ ایران ،رژیم صهیونیستی پذیرفته که اقدام به این ترور کند، بر این اساس مهم است که در نظر داشته باشیم اگرچه یکی از سناریوهای رژیم صهیونیستی حذف اصلی ترین مهره لجستیکی جریان مقاومت در منطقه شامات قبل از آتش بس و در بحبوحه جنگ است یا کاهش فشار افکار عمومی و داخلی یا کاهش فشار افکار عمومی جهانی با باز کردن جبهه جدید خارج از مرزهای سرزمین های اشغالی است اما آن چه مهم است این که هر سناریویی در پاسخ به این ترور باید واجد دو ویژگی باشد؛ نخست این که در زمین طراحی شده رژیم صهیونیستی نباشد و دیگر این که هوشمندانه ، قاطع و بازدارنده باشد. باید در نظر گرفت که در ترور شهید موسوی رخدادی کم سابقه رقم خورده که در حداقل ترین سناریو نیازمند اقدام متقابلی است که بازدارندگی لازم را برای طرف اسرائیلی ایجاد کند وگرنه ماشین ترور رژیم این جرئت را برای عملیات های بعدی به خود خواهد داد
برایم روایت میکند: وقتی میخواستند شهید رضی را به یک منطقه دیگر ببرند، حاجقاسم گفته بود که تا وقتی من اینجا هستم هیچکس به سید دست نمینزد و بعد اینکه من رفتم هر که هر جا دلش خواست رضی را ببرد.
وی ادامه میدهد: روزی همسر شهید رضی را در کوچه زینبیه دمشق دیدم، ۱۰ تا ۲۰ متر مانده بود به حرم، گفتم خانم تو رو خدا به رضی بگید به من سر بزند! همسرش برگشت گفت:« یک ماه است ما را میهمان آورده، اگر شما دیدید بهشون بگید که به ما هم یک سری بزند.»
تعظیم ژنرالهای بزرگ سوریه
همرزم شهید رضی میگوید؛ سیدرضی همه زندگی و وجود خود را وقف دفاع کرده بود، انسانی که شبانهروز کار کرد. مجاهدت کرد. ما فقط از او بهعنوان مسؤول پشتیبانی نیروی مقاومت یاد میکنیم درحالیکه یک او کار بسیار عظیمی کرده است.
حاج حمیدرضا میگوید شهید رضی بهتنهایی کارهای فوقتخصصی ۵۰ نفره را انجام میداد طوری که مورد احترام ژنرالهای بزرگ سوریه بود.
روزی باهم نشسته بودیم، برگشت و گفت حاج قاسم گفته که من دعا میکنم که انشاالله تو هم شهید شوی؛ خوشا به حالش که شهید سلیمانی دستش را گرفت و او را پیش خودش برد.
پدر و مادرش آلزایمر گرفتند
دوست محمدی میگوید پدر و مادر رضی به خاطر او آلزایمر گرفتند. چون هر هفته یک خبری از او به گوششان میرسید و هر از گاهی میشنیدند که مقر سید رضی را داعشیها یا صهیونیستها زدهاند.
الان که با شما صحبت میکنم میگویم ای کاش کنارش میبودم. سال گذشته کنارش بودم. داعش چند بار مقر شهید رضی را زد ولی موفق نشدند، یک بار هم گلوله به وسط فرمان خودرواش خورده بود.
و بالاخره شهید رضی مزد مجاهدتهایش را گرفت
حاج حمید می گوید سید رضی تا نوجوانی در زنجان بزرگ شده بود، اما سال 1363 به سوریه رفت، از آن سال تاکنون در سوریه بود و جایگاه خاصی داشت.
تو گویی این حرفها رمقش را گرفته و دیگر تاب ندارد؛ ناگهان میگوید: بیشتر از این دیگر نمیتوانم صحبت کنم. دیگر حرفی برای گفتن ندارم.
میگوید: رضی مزد مجاهدتهایش را گرفت.دعا کنید ما هم مسیر زندگیمان ختم به راهی بشود که مسیر زندگی سید رضی ختم شد؛ اگر این نباشد همهمان ازدسترفتهایم، دعا کنید در قیامت شفاعتمان کند.
دوست محمدی با چشم گریان چند دقیقهای از شهید سید رضی موسوی برایم گفت، در طول صحبتهایش من فقط سکوت کردم و ریش و قیچی مصاحبه را دادم دستش که تا هر آنچه دلش تنگ است با چشمان اشک و با دلشکسته بگوید.
آخرین سوالم را هم با کمی شرمندگی میپرسم و از حاجحمیدرضا عکسهایش با سید رضی را میخواهم که میگوید توی مسیر هستم و به عکسها دسترسی ندارم؛ باشد برای وقتی دیگر.
گزارش :امیر محمود داودی نژاد
بهاری؛ بهارجوانی اش رادرتیم خیبر سپری کرد! بعضی چیزرانمی توان باپول خریدوآن هم عشق وفاداریست می گویند عشق وتعصب واقعی مربوط به داستانهاست ولی مالیستی داریم که نشان می دهد که تمام این داستانها واقعیت دارد وفادارترین ومتعصب ترین بازیکنی که امروزه یک اسطوره ابدی است ویکی از ستونهای محکم واصلی درخط دفاعی تیمش گلهاوبازی هایی که هرکدام از آنها بیانگریک عمرافتخارواحترام است.
وفادارترین ومتعصب ترین کاپیتان تاریخ فوتبال لرستان،بازیکنی ازنسل دهه۸۰ که تعصب و وفاداری رادروجود خود داشت و بیش از۲۴سال درتیم محبوبش توپ زد.
نماد وفاداری واخلاق! بازیکنی که زیردست سرمربی اش زنده یادناصرمیرزایی اصول کاردر فوتبال را آموخت و به گفته خودش فوتبال اش رامدیون وی می باشد هیچگاه وی را فراموش نخواهم کردهرچندامروزدرمیان ما نیست اما همیشه نامش به نیکی برده می شودونامش جاودان خواهد بود!
بازیکنی با آنکه پیشنهاداتی ازتیم های مطرح وبزرگ کشورراداشت ازجمله نفت تهران،مس کرمان،گل گهر سیرجان ،پرسپولیس تهران و پرسپولیس تهران که سفت و سخت خواهان کاپیتان بود که مدیران سابق آن زمان این موضوع راازوی پنهان کردندوبعدهاداستان موضوع جذب وی رابه اومیگویندآنهم اززبان یکی ازمربیان تیم! براستی چه بساکاپیتان باتعصب به یکی ازاین پیشنهادات جواب مثبت می دادشایدسرنوشت فوتبالی اش طوری دیگر برایش رقم می خورد! بازیکنی که هیچ وقت تیمش رابرای پول ترک نکردودرشرایط سخت آن زمان درکنارتیمش ماند! بازیکنی که بی مهری های زیادی دید وچه حرفهاراکه نشیند اما درکنارتیمش ماند تانشان دهد که چقدرباشکوه وباتعصب است!
مدافعی که امروزه درقامت رعنای سرمربی تیم خیبرنوین بادفاع جانانه خودش ازنوجوانان وجوانان وباترکیبی ازباتجربه های بومی دیارش ودرکنار دوستان وهمتیمی های سابقش وبا کوله باری از تجربه اش درفوتبال باز نشان می دهد که چقدرتعصب در وجودش نهفته است ! مدافع اسبق متعصب دوستداشتنی درفوتبال کشورومربی کنونی امروز که برای اهالی فوتبال شناخته شده است چندین بار به چشم خویش دیده ام که در زمان بازیگری اش سرش را جلوی پای بازیکن حریف قرار می داد وامروزدرتمرینات تیمش باچه سختگیریهاوچه نظمی وباچه برنامه ای به کارش ادامه می دهدوچه نکاتی را که برایشان بازگو می نماید! وحالا اوراتبدیل به یکی از بزرگان این باشگاه کرده است .
مدافعی که یکی از بزرگترین کاپیتانهایی که در تاریخ فوتبال به خودش دیده است پس از۲۴سال حضوردرتیمخیبر خرم آبادتوپ زد! وبازدن ۶۴گل نامش رادرفهرست گلزنان باشگاه خیبرخرم آباد ماندگار کرد! کاپیتانی که عمر فوتبالی اش رابا۲۴سال ،بازی درتیم خیبرخرم آباد سپری کرد! و۲۴سال بهارفوتبالی اش راباتعصب و وفاداری رادراین باشگاه معنی کرد! یکی ازمتعصب ترین بازیکنان لرستانی که تاپایان تعهدش به تیمش وفادار ماند! متعصب،اسطوره،وفادار،کاپیتان محبوب وبااخلاق فرزادبهاری بهاری؛بهارجوانی اش رادرتیم خیبر سپری کرد! بی انصافی است که اگرفرزادبهاری نامش درلیست وفادارترین ومتعصب ترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران قرار نگیرد.
✍ایرج درویشی
نشاط و امید نیاز دیروز ،امروز و آینده جامعه اسلامی است و بخصوص آن را در نسل جوان باید تقویت کنیم چرا که دین ما دین شادی ،نشاط و سرور است و نقش سازمانهای مرتبط با این حوزه بخصوص سازمان ملی جوانان در این خصوص باید پر رنگ باشد،دشمنان ایران اسلامی می خواهند جوانان این کشور را نسبت به آینده ناامید و مایوس سازند به همین جهت باید سازمانهای مرتبط باید تلاش کنند که در پرتو تلاش و کار امید و نشاط را در جامعه تقویت کنند .جوانان ما باید بدانند که زیستن متعالی و حرکت در مسیر رشد و شکوفایی در پرتو توجه به مبانی فرهنگی ممکن است و جامعه دور از فرهنگ جامعه مرده است .لزوم ترویج سبک زندگی ایرانی اسلامی ،تقویت مسولیت پذیری ،ورود کارآمدتر و عملیاتی تر به مسأله کارآفرینی از موضوعات مهم در خصوص ترویج و تزریق روحیه امید و نشاط در جامعه است ،ترویج مظاهر شادی ،آگاه سازی مردم برای شادی واقعی و تمایز آن با شادی کاذب ،اجرای برنامه های مناسب فرهنگی و هنری و فاخر ،اجرای برنامه های ورزش عمومی ،ابجاد یا بهبود زیر ساخت های لازم برای تقویت روحیه نشاط عمومی ،همچنین تقویت فرهنگ بومی از راهکارهای مناسب جهت ارتقای نشاط اجتماعی است .شادی و نشاط در سایه مثبت اندیشی بوجود می آید و موهبت بزرگی است که باید آنرا جستجو کرد ،یافت ،غنیمت شمرد و به دیگران منتقل کرد .و برای شاد بودن باید مولفه امید به زندگی را افزایش داد جون امید به زندگی و شاد بودن باعث کاهش آسیبها ی اجتماعی از جمله اعتیاد ،خودکشی و ....می شود .نشاط و امید هر جامعه ای موتور محرکه آن است بطوریکه توسعه یافتگی هر جامعه با میزان نشاط اجتماعی اندازه گیری می شود .
ناامید کردن مردم، خیانتی نابخشودنی…!!
از چندین سال پیش چه سهوا و چه عمدا موجی چون سونامی نابودگر توسط برخی با تمام توان و امکانات خویش، سعی در القا و تشکیک افکار عمومی نسبت به عملکرد مسئولان داشته و با برنامه ریزی های مدون و کاملا هدایت شده تلاش می کنند که مسئولان را ناکارآمد جلوه داده و باصطلاح آنها را زمین گیر کنند.
نتیجه چنین برخوردها و تحلیل های سطحی بهای گزافی است که از ذخیره اعتماد عمومی برداشت شده و ضربات هولناکی است که به بدنه اجتماعی وارد می آورد، طبیعی است که در نهایت مردم دچار یأس و ناامیدی و بی انگیزگی شده و سرخوردگی عمومی بازخورد چنین هجمه های برنامه مندی است. جامعه ای که اعتماد و امیدش را از دست دهد نه فقط دولت که قوای قضائیه و مقننه را نیز درخواهد نوردید، کشوری که نسبت به رأی و خواستش نتواند امید جذب کند دیگر انگیزه انسجام و اتحاد ملی اش به تاراج می رود، گاه آنچنان در منجلاب و گرداب سیاست غرق می شویم و به آن آلوده که منافع ملی مان را کلا فراموش می کنیم.اینک با توجه به شرایط منطقه ای و جهانی و فشارهایی که با دلیل و بی دلیل بر مردم وارد می آید کشور مهمتر از نان شب اش داشتن اتحاد و انسجام ملی است، اما متأسفانه شیرینی قدرت و ثروت بادآورده آنچنان انگبین گونه به کام قدرت طلبان سیاست می نشیند که حاضرند به بهای از دست دادن اعتبار و اعتماد عمومی، قدرت را در اختیار گیرند. به خود آیید و با کمی تفکر ببینید که چه بلایی را دارید بر سر این مردم می آورید، دیری نخواهد پایید که زبانه های خشم مردم از این همه توطئه گری های داخلی دامن تان را بگیرد.
درست که پرسش و استیضاح حق نمایندگان است اما نمایندگان حقوق دیگری هم داشتند و دارند، سئوال اینجاست که چرا ورود نمایندگان به مدار تحقیق و تفحص در برخی حوزه ها به بن بست می خورد و مردم هیچ نمی دانند اما … در حال حاضر به چنان شرایطی رسیده ایم که هر روز از هرجایی نغمه ای کوک می شود.
نقد از وظایف هر انسان آزاده و با مسئولیت اجتماعی است اما وقتی نقد تبدیل به تخریب و تهمت و دروغ شد دیگر نقد نیست نامش براندازی است.
لرستان به واسطه دارا بودن آب وهوا چهار فصل و زمین های زراعی ٬مراتع وباغات بکر سر آمد بسیاری از استان ها در صنعت پرسودکشاورزی بوده ومی تواند با تولید ثروت واشتغال حلقه مفقوده سالها انزوا این صنعت را با مدیریت جهادی واستفاده ازظرفیت اقتصاد مقاومتی وتولید پایداربه توسعه ورسیدن به شرایط مطلوب سوق دهند.
ولی علیرغم این همه ظرفیت خدادادی گویی مدیریت سازمان جهاد کشاورزی برنامه ی مدون برای توسعه ظرفیت ها ندارد.
لرستان ظرفیت های بسیاری در بخش کشاورزی برای صادرات وبرند سازی دارد و با توجه به نزدیکی به مرزهای مشترک ما میتوانیم با ایجاد زیر ساختها وجایگاه اجرایی آن با کمک تشکل ها و بخش خصوصی و تعاونی سهم بسزایی از صادرات استان را داشته باشد که متاسفانه در این بخش هم بسیار ضعیف عمل شده است.
وجودظرفیت های بی نظیر محصولاتی صاداراتی همچون انار منطقه تنگ سیاب کوهدشت٬ ُانجیر سیاه پلدختر٬سیب قرمز بروجرد والشتر وعسل وحبوبات مناطق مختلف لرستان اما از آنجایی که برندسازی برای آنها صورت نگرفته است میبینیم که در بازارهای داخلی و خارجی نامی از آنها وجود ندارد و در برخی موارد نیز شاهد عرضه آنها با نام دیگر استانها هستیم، وبه گواه صاحبان نظر وکارشناسان این حوزه نخود مرغوب تولید لرستان اکثراً با برند کرمانشاه به بازار شده و یا صادر میشود و انار سیاب کوهدشت نیز معمولا بنام انار ساوه روانه بازار میشود.
عدم برندسازی محصولات کشاورزی موجب شده دسترنج کشاورزان لرستانی به کام دلالان باشد و این موضوع در عدم رونق تولید این محصولات و توسعه کشاورزی در این استان نقش مهمی داشته است.
بخش کشاورزی (به معنای عام شامل زراعت، باغبانی، دامپروری، منابع طبیعی، شیلات، صنایع غذایی و....) در شمار مهمترین و بنیادیترین بخشهای اقتصادی و نقش آفرین در سطح جهان به ویژه کشور ماست.
((امنیت غذایی)) و ((ایمنی یا سلامت غذا)) از برجستهترین رسالتها و وظایف قانونی مصوب وزارت جهاد کشاورزی تعریف و در نظر گرفته شده است بنابراین باید بر اساس وظیفه قانونی و رسالت دینی و ملی، تمام توان و امکانات این وزارتخانه و سازمانهای مدیریتی آن در راستای برآوردن دو هدف یاد شده ساماندهی به کار گرفته شود. اینکه این وزارتخانه چه مقدار و با چه کیفیتی به این دو جامه عمل پوشانده است و علل و عوامل بازدارندهای که پیش روی آنها قرار داشته و دارد چیست؟ چگونه میتوان سرعت پیشروی را افزایش داد و تنگناها را از پیشرو برداشت از وظایف اصلی سیاستگذاران و مدیران ارشد مرتبط با حوزه کارکرد این وزارتخانه است.
اکنون نزدیک به دو دهه از پیدایش و تولد وزارت جهاد کشاورزی از ادغام دو وزارتخانه ((کشاورزی)) و ((جهاد سازندگی)) میگذرد.
آیا نباید از دیدگاهها و نظرات اندیشمندان و کارشناسان صاحب فکر و اندیشه و دلسوز بهره گرفت و نسبت به میزان دستیابی به اهداف و رسالتهای قانونی و موانع پیش روی آن درنگ، تامل و چارهاندیشی نمود؟
و سازمانی هوشمند و کارآمدتر طراحی و به چالش بیموجود پاسخ دهد؟
از آنجایی که استان لرستان به واسطه شرایط اقلیمی و قرار گرفتن در بین استانهای پر بارش و پر آب ایران و داشتن خاک حاصلخیز دارای ظرفیتهای بیبدیلی در حوزه کشاورزی است، با اجرای درست سیاستهای اقتصاد مقاومتی میتوان بخشی از عقب ماندگیهای اقتصادی در این استان را مرتفع کرد.
موفقیت در حوزه کشاورزی اما مستلزم برنامه ریزی مناسب و فراهم کردن برخی ملزومات است که این کار در وهله اول بر عهده مسئولان و در مرحله بعد توسط کشاورزان و بخش خصوصی میبایست صورت گیرد.
اکنون با اندکی درنگ میتوان دریافت کشاورزان در جایجای سرزمین لرستان، روزگار سخت و بسیار دشواری را از سر میگذرانند
آیا به راستی بدون توجه جدی به چالشها و تنگناهای نوپدید و بیتوجه به آیندهنگری و آینده پژوهشی در کارکردها و دستاوردهای بخش کشاورزی میتوان در برابر بحرانها و موانع یارای مقاومت و پایداری داشت؟
هرگونه تاخیر نیز وقت کشی و بهرهگیری نامناسب از فرجه زمانی به ویژه با توجه به حوزه کاری کشاورزی و سروکار آن با موجودات زنده کوتاهی و بیعملی یا غفلت ازاین معنا میتواند گناهی نابخشودنی و آسیبهای جبران ناپذیری در پی داشته باشد صاحب نظران علم مدیریت، راهبرد (استراتژی)، را روح و جان رئیس سازمان دانسته و وجود برنامهٔ راهبردی و چشمانداز را جهت نما و قلَهٔ تلاشها و اهدافهای سازمان دانستهاند.
اکنون با اندکی درنگ میتوان دریافت کشاورزان در جایجای سرزمین لرستان، روزگار سخت و بسیار دشواری را از سر میگذرانند تامین به موقع نهادههای ضروری، (مانند انواع کود شیمیایی، بذر، نهال، سوخت مورد نیاز و....) نبود
دسترسی آسان بهرهبرداران به تسهیلات بانکی کمبهره، نبود نظام جامع بیمه کشاورزان و کشاورزی، وجود نوسان شدید در قیمتهای خرید و فروش محصولات تولیدی، نبود شبکه رسانهای سراسری، توانمند، روزآمد و کارساز در رسانههای ملی یا غیر آن در راستای توانمندسازی بهرهبرداران و پاسخگویی به نیازها و چالشهای بهرهبرداران، تربیت نیروی انسانی متخصص نامتناسب با ظرفیتها و محدودیتها واقعیبخش و شاید بیش و پیش از همه نبود مرکز یا ساختاری راهبردی، فرابخشی و ناظر، هادی و پایشگر فعالیتهای بخش از جمله بیمها و چالشهای جَدی فراروی کشاورزی و کشاورزان (بهرهبرداران) است از سوئی وجود صدها کارشناس مجرب، دلسوز، وفادار به منافع کشور بهویژه لرستان مرکز علمی- پژوهشی و تجربیات (ناکامی و کامروایی) فراوان سازمانهای علمی پژوهشی و اجرایی در بخش خصوصی و دولتی و منابع خاک آب و تنوع زیستی از جمله امیدهایی است که باید و میتواند ما را از تنگناهای موجود رهایی بخشد.
عزم ملی و همت بلند در راستای شناخت وضع موجود و اقدام در راستای پیشرفت علمی پایداربخش کشاورزی، میتواند گام بلند و ماندگاری در جهت تحقق آرمان مقدس حمایت از تولید ملی و کار وسرمایهٔ ایرانی باشد
و خلق حماسهٔ اقتصادی وتولید پایدار مد نظر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و پاسخ به تکلیف و مگرش دینی و ملی باشد. درنگ امروز و نبود تلاش مجاهدانه، دلسوزانه، عالمانه و مبتنی بر خرد و دانایی جمعی ما میتواند مایه رنجش خاطر، بیانگیزگی و دل آزردگی هرچه بیشتر تولیدکنندگان و تلاشگران حقیقی عرصه کار و تولید گردد.
با توجه به بازه زمانی کشت و کار محصولات زراعی بهویژه گندم و جو در مناطق شمال و شمال شرق استان و وضعیت اراضی کشاورزی (دیم بودن غالب استان) باید با همتی مضاعف و عزمی جزم تر، آستینهای ارادت به کانون تولید و تلاش را بالا زد و با امید بیکران به الطاف الهی و بهرهگیری از ظرفیتهای مادی وعنوی استان و تدبیری شایسته و در پی آن دیگر مناطق استان بهویژه جنوب و جنوب غربی مایه خشنودی پروردگار و افزایش رضایت و اعتماد مردم عزیزمان را فراهم نموده به راستی «قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس مکافات کز حاصل ایام