سجادجوانمرد فعال رسانه ای لرستان دریادداشتی خطاب به مدیرکل بنیادشهید وامورایثارگران لرستان نوشت:اجازه ندهید رشادت های ارزشمند شهدای لرستان در عملیات “حاج عمران” خاک خورد!
از کوه های سربه فلک کشیده کردستان،شاخ شمیران،حاج عمران،گمو تا دشتهای سوزان خوزستان،نیزارهای مجنون، و مناطقی چون شرهانی،جفیر،بستان،حمیدیه،دشت عباس و… تماما شاهد حماسه دلیرمردان لرستان و به تبع آن رزمندگان الشتر بوده است
آنجا که رهبر انقلاب در وصف این شجاعت ها فرمودند: رزم فرزندان لر قبل از آنکه شنیدنی باشد دیدنی است، نبرد دیدنی رزمندگان الشتر دوشادوش هم استانی های خود,در عملیات (کربلای۴) همه را حیرت زده کرد،آنجا که تمام یگانها به دلیل لو رفتن عملیات،در رسیدن به اهداف خود بازماندند،اما لشگر۵۷ به همه اهدافش رسید،دفاع عاشورایی این عزیزان در مقابل چندین لشگر دشمن در ارتفاعات (حاج عمران) در گوش تمام تاریخ پیچیده است.و شهدای حاج عمران نشان افتخار ما در تمام این تاریخ شمال عراق،هنوز خاطرات عملیات های برون مرزی و موفق رزمندگان الشتر را به یاد دارد اما نکته تأسف بار اینکه،این حماسه های بزرگ در حال فراموشی است
الشتر شهیدپرور برای اسلام و ایران عزیز بیش از ۳۰۰ مجاهد الهی تقدیم کرده است و تاکنون اقدامات موثر ودرخورشان وجایگاه والای شهدای گرانقدر در جهت ثبت و انتقال خاطرات رزمندگان الشتر و شهدایش نشده است!
هر روز که میگذرد غُبار بیشتری بر این خاطرات مینشیند.و این خطربزرگ است که چرا این گنج عظیم را رَها کرده ایم و کی قرار است این گنج گرانبها را از زیر آوارغفلت خارج کنیم؟
به راستی نهادهای فرهنگی لرستان تا کی در خواب غفلت سیر میکنند؟ و نگذاریم این پیشینه تاریخی که سرشار از شهادت وشهامت است در لابه لای روزمرگی مان گم شود و آن حماسه ها چراغ راه امروز نسل نوجوان و جوان ماست، و اتفاقا بزرگترین داشته ما در مواجه با حملات فرهنگی دشمن است.
به نظر میرسد باید هرچه سریعتر با یک حرکت جهادی و مردمی،نسبت به ثبت و انتشار خاطرات،اسناد و تصاویر مرتبط با دفاع مقدس و رزمندگان الشتری اقدام شود،چرا که با گذر زمان با دست خود گنجی عظیم را دفن خواهیم کردو این ننگی ابدی برای ما خواهد بود
به راستی نقش مدیران سابق اداره کل بنیادشهیدلرستان در بی تفاوتی نسبت به این امرفرهنگی وبسیار مهم چه میزان بوده است! والبته می طلبد باانتصاب «حجت الاسلام والمسلمین هاشمی» به عنوان مدیرکل بنیادشهیدوامورایثارگران لرستان دردولت انقلابی آیت الله رئیسی که خود از چهره های فرهنگی لرستان می باشند نسبت به این موضوع مهم، اساسی،فرهنگی حرکت مثمر ثمر وارد شود و اجازه داده نشود «خاطرات ورشادت های ارزشمند شهدای گرانقد لرستانی درعملیات بزرگ (حاج عمران) خاک خورد» به طوری که ما وارثان شهدای به خون خفته هستیم رسالتی سنگین بر دوش داریم و نباید اجازه دهیم رشادتهای رزمندگان لرستان در هشت سال دفاع به فراموشی سپرده شود و باید یاد و نام رزمندگان غیور استان برای همیشه زنده بماند
آن جائی که مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت شهدای حاج عمران درپیامی زیبا می نویسند “سلام مرا به مردم شهیدپرور لرستان و شهر خرمآباد و علمای محترم ابلاغ کنید، من رشادت و پایداری مردم و عشایر غیور را در وقایع اخیر و جنگ شنیده و اطلاع دارم، لیکن در سال 59 شخصاً شاهد شجاعت و دلاوریهای داوطلبان مخلص آن استان بوده و از نزدیک روحیه مبارز آنان را شناختهام، نبرد آنان بیش ازآنچه شنیدنی باشد، دیدنی است. و تأسف عمیق و تبریک و تسلیت مرا به مناسبت وقایع حاج عمران به همه آن عزیزان، بهخصوص به خانواده محترم شهدا ابلاغ فرمایید. امیدوارم با شهد پیروزی در آیندهای نهچندان دور کام این امت بزرگ شیرین شود.”
رزم آفرینی فرزندان لر در دفاع مقدس دشمن در هشت سال جنگ تحمیلی با همه توان خود برای مقابله با ایران اسلامی آمده بود که اخلاص رزمندگان سبب مقاومت و پیروزی کشور شد که ازاینبین رزم دیدنی و جانانه رزمندگان سلحشور لرستان نام و آوازه «فرزندان لر» را بر صفحههای زرین تاریخ سراسر حماسه انقلاب اسلامی ثبت کرد، عملیاتی که سنگ بنای ایجاد تیپ انصارالحسین(ع) شد؛ «رمضان» فصل سرخی از تاریخ دفاع مقدس عملیات حاج عمران یکی از عملیاتهای بسیار مهم، پیچیده و حساس دوران دفاع مقدس بود؛ عملیاتی غرورآفرین که تعداد زیادی از رزمندگان جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به اسلام و انقلاب هدیه کردند تا از مرزهای کشور و ناموس ملت در برابر دشمنان متجاوز دفاع کنند.
رزمندگان سلحشور لرستانی در عملیات حاج عمران نقش بیبدیلی ایفا کردند و با حضوری قدرتمندانه در این عملیات نقشه دشمن را شکست دادند؛ رژیم بعث عراق در یک دفاع متحرک با 7 تیپ و 12 گردان کماندویی به هدف بازپسگیری پادگان حاج عمران، تصرف شهر پیرانشهر و مناطقی از خاک ایران به منطقه حاج عمران حمله کرد.
و این جا بود حماسه آفرینی لشگر 57 لرستان در عملیات حاج عمران به طوری که نیروهای عراقی در عملیات «حاج عمران» بنا داشتند شهر پیرانشهر را تصرف و یک جبهه جدید در منطقه کردستان ایجاد کنند.
درپایان سلام وصلوات خواهیم فرستاد بر روح پاک ومطهر شهدای گرانقر اسلام(امام وشهدا) وامیداست مدیرکل بنیادشهیدلرستان
«حجت الاسلام والمسلمین هاشمی» نسبت به برگزاری یادواره شهدای «حاج عمران» وثبت خاطرات این شهدای گرانقدر در قالب کتاب ومجلات ومعرفی این نسل فرشتگان به نسل امروز نوجوان وجوان لرستانی اقدام کند….
ادسون آرانتس دوناسیمنمتو که در دنیای فوتبال به پله معروف شد، ۲۳ اکتبر ۱۹۴۰ در ترس کوراسویس (جنوب شرق برزیل) متولد شد.
او یکی از معروفترین چهرههای ورزشی قرن بیستم جهان بود که در فهرست ۱۰۰ چهره مهم قرن بیستم مجله تایم قرار گرفت. پله همچنین در کنار مارادونا به عنوان بازیکن قرن فیفا انتخاب شد.
۱۲۷۹ گلی که او در ۱۳۶۳ بازی زد (شامل گلزنی در بازیهای دوستانه و غیررسمی) در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است.
پله ۹ ساله بود که برزیل در فینال جام جهانی ۱۹۵۰ به اروگوئه، یکی از بزرگترین رقیبانش در ورزشگاه تاریخی ماراکانا باخت. پله که خودش در کوچه با توپی که در واقع جورابی پر شده از تکههای کاغذ بود، فوتبال بازی میکرد، در بازگشت پدرش را دید که اشک میریخت.
داندینیو، یک بازیکن خوب نیمه حرفهای بود. او بود که عشق به فوتبال، تکنیک و اندیشیدن را به پسرش آموزش داد. حالا پسر فرصتی داشت که کاری برای پدرش بکند.
پله در اتاق پدرش به تصویر مسیح که به دیوار آویخته شده بود نگاه کرد و گفت: «اگر من آنجا بودم، نمیگذاشتم برزیل بازی را ببازد. اگر من آنجا بودم، برزیل قهرمان میشد.» او نه تنها یک بار که سه دفعه به قولش عمل کرد.
پله از ۱۵ سالگی برای باشگاه سانتوس بازی کرد و منهای دو سالی که در پایان حرفهاش به کاسموس نیویورک رفت، تمام دوران حرفهایش را در این باشگاه گذراند.
او با زدن ۶۴۳ گل در ۶۵۹ بازی بهترین گلزن تاریخ این باشگاه است و در سالهای طلایی این سانتوس توانست در سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۶۲ قهرمان آمریکای جنوبی شود.
«مایی که این خوشبختی را تجربه کردهایم که بازی پله را ببینیم، هدیهای دریافت کردهایم که زیبایی آن نادر است. لحظاتی که آنقدر شایستهی آناند که جاودانی خوانده شوند، به طوری که انسان فکر میکند، جاودانگی واقعا وجود دارد.»
این جملات شاعرانه را ادواردو گالیانو، نویسندهی صاحبنام اروگوئهای، درباره پله گفته است. اِدسون آرانتِس دو ناسیمنتو، ملقب به پله، ۲۳ اکتبر ۱۹۴۰ در شهری کوچک بین ریو دژانیرو و سائو پائولو در برزیل به دنیا آمد. او در سن ۱۱ سالگى توجه مربیان فوتبال را به خود جلب کرد و ۴ سال بعد به خدمت باشگاه صاحبنام "اف. ث. سانتوس" درآمد. پله در ۱۶ سالگی (۱۹۵۶) اولین گل خود را براى این تیم به ثمر رساند.
پله خود در مورد آن روزها گفته بود: «سیزده، چهارده ساله بودم و در باشگاه بائرو (Bauru) بازی میکردم. ما برنده شدیم و جایزهای بردیم و عکسم را در روزنامهها چاپ کردند. آن موقع میدانستم که میخواهم فوتبالیست حرفهای شوم.»
درخشش فوقالعادهی پله در لیگ برزیل، زمینهای بود برای دعوت از او به اردوی تیم ملی براى حضور در جام جهانى ۱۹۵۸ سوئد؛ تورنمنتی که در آن جهان با ستارهاى استثنایى آشنا شد. قدرت در یبلزنى، دید وسیع و پاسهاى دقیق پلهی ۱۷ ساله او را در کنار واوا و گاریشنا، به یکی از ۳ عضو مثلث جادویی برزیل تبدیل کرد.
این ستارهی نوظهور در مرحلهی گروهی این رقابتها مصدوم شد، اما به اصرار دیگر بازیکنان تیم ملی، در دیدارهاى حساس بعدى به میدان رفت. پله در یک چهارم نهایى جام جهانی ۱۹۵۸، یک گل به وِلز زد، در دیدار نیمهنهایى، سه بار دروازهی فرانسه را گشود و در فینال هم دو گل از ۵ گل تیمش را به ثمر رساند. تیم ملی برزیل در دیدار نهایی ۵ بر ۲ سوئد میزبان مسابقات را شکست داد و بدین ترتیب پله در سن ۱۷ سالگی نخستین قهرمانی جهان را تجربه کرد.
کسب قهرمانی جهان، قولی بود که پله در سن ۹ سالگی به پدرش داده بود. بلا رتی، یکی از مفسران معروف آلمان که با فوتبال برزیل به خوبی آشناست، میگوید: «پلهی ۹ ساله، به پدرش که با چشمهایی گریان به رادیو گوش میداد و شاهد شکست برزیل از اروگوئه در فینال جام جهانی ۱۹۵۰ بود، قول داد که زمانی این شکست را جبران کند و با برزیل، قهرمان جهان شود که واقعا هم شد.»
جامهای جهانى ۱۹۶۲ شیلى و ۱۹۶۶ انگلیس دورههاى تلخى براى پله بودند. او در بازی اول در شیلى به شدت مصدوم شد و به ناچار سایر بازیهاى تیمش را از جایگاه تماشاگران دنبال کرد. برزیل در دیدار نهایی این جام ۳ بر یک چکسلواکى سابق را شکست داد و بدون همراهی پله، قهرمان جهان شد.
در جام ۱۹۶۶ هم پله به وضعیت مشابهى دچار شد و در مرحلهی گروهی از صحنهی بازیها کنار رفت. تیم برزیل در پی دو باخت ۳ بر یک از پرتغال و مجارستان، در همین مرحله حذف شد. البته پله با وجود این ضربات و با تکیه بر پشتکار کمنظیر، با درخششی بیش از پیش به صحنه برگشت. بهمن فروتن، اولین سرمربی تیم ملی فوتبال ایران بعد از انقلاب، عقیده دارد که "در مرحلهی اول عشق و بعد هم ممارست" عوامل مهم "پله شدن" بوده است.
به اعتقاد جلال طالبی، سرمربی موفق تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، "تواناییهای فردی، استواری و مهارت، زیبا بازیکردن و دنبال خشونت نرفتن، در کنار پشتکار و اعتقاد به کار" سبب پیدایش بازیها و گلهای استثنایی توسط پله شدند.
سال ۱۹۷۰، سال بازگشت پله بود. این بازیکن استثنایی در جام جهانى ۱۹۷۰ مکزیک، عضو یکى از بهترین تیمهاى ملی برزیل در طول تاریخ این کشور بود. در روز ۲۱ ژوئن ۱۹۷۰، دیدار فینال جام جهانى مکزیک در حضور ۱۰۵ هزار تماشاگر بین دو تیم برزیل و ایتالیا برگزار شد.
لاجوردیپوشان ایتالیا در دقایق نخست، بازى را تحت کنترل خود داشتند. در دقیقه ۱۸ اما، پلهی ۲۹ ساله در پى سانتر ریولینو، با ضربه سر توپ را در دروازه ایتالیا جا داد و یکصدمین گل برزیل را در رقابتهاى جام جهانى به ثمر رساند. او با این گل نخستین بازیکنی لقب گرفت که در فینال دو جام جهانی فوتبال گلزنی کرده است.
ایتالیا اگرچه در این دیدار موفق به زدن گل تساوى شد، اما در پى گل جرسون در دقیقه ۶۶، پله دو گل دیگر ساخت و برزیل با پیروزى ۴ بر یک بر ایتالیا، برای سومین بار قهرمان جهان شد و جام "ژول ریمه" را براى همیشه به خانه برد.
تارچیزیو بورنیچ، یکى از مدافعان سرسخت ایتالیا که در طول بازى چون سایه به دنبال پله بود، بعد از شکست سنگین تیمش گفت: «من پیش از بازی دایم به خودم میگفتم که او هم مثل همهی بازیکنان دیگر، از گوشت و خون است؛ اما اشتباه میکردم!»
جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک، آخرین حضور پله در مسابقات جهانی بود و اگر چه فدراسیون فوتبال برزیل سعی داشت رضایت او را برای حضور در مسابقات ۱۹۷۴ آلمان جلب کند، اما تلاشها بینتیجه ماندند.
پله با وجود خداحافظی از فوتبال، قراردادی دو ساله با مبلغی هنگفت با باشگاه آمریکایی "کاسموس نیویورک" امضا کرد و یک بار دیگر قدم به میدان گذاشت. او در طول عمرش هیچگاه در باشگاهی اروپایی توپ نزد، اگر چه با باشگاه سانتوس یا تیم ملی برزیل قدم به استادیومهای اروپا گذاشته بود.
پله، فوتبالیستی که تنها فوتبالیست نبود
پله سرانجام در سال ۱۹۷۷ به فعالیت حرفهاى خود خاتمه داد و رکوردى استثنایی بر جای گذاشت: او هزار و ۳۶۳ بازى در پیراهن تیم ملى برزیل و باشگاههاى مختلف انجام داد و در طى این بازیها هزار و ۲۸۱ گل به ثمر رساند. هنگامیکه پله در یکی از بازیهای باشگاهی تیمش، اف. ث. سانتوس، هزارمین گل خود را به ثمر رساند، ناقوس تمامی کلیساها در برزیل به صدا درآمدند.
ادواردو گالیانو، نویسندهی اروگوئهای، زمانی دربارهی جذبه پله و جذابیت گلهای او گفته بود: «وقتی او برای زدن ضربهی ایستگاهی پشت توپ قرار میگرفت، دیوار دفاعی حریف دوست داشت رو به دروازهی خودی برگردد تا لذت تماشای لحظهی به ثمر رسیدن گلی زیبا را از دست ندهد.»
اگر چه همه پله را به عنوان اسطورهی بزرگ فوتبال میشناسند، اما هنرنماییهای او تنها به توپ و روی چمن سبز محدود نمیشود. او در چند فیلم، از جمله "پیروزی" (در کنار سیلوستر استالونه و مایکل کین) بازی کرده و همچنین ترانههای زیادی نیز خوانده است. البته آهنگ و رقص در خون برزیلیهاست و بیدلیل نیست که بسیاری بازی پله با توپ را در واقع رقص او با توپ میدانند؛ رقصی که حریف را جادو میکرد.
گذشته از عنوان قهرمانی جهان، بزرگترین افتخاری که نصیب پله شد، گزینش از سوی فیفا بهعنوان "بهترین فوتبالیست جهان" در قرن بیستم، و انتخاب بهعنوان "برترین ورزشکار" قرن بیستم از طرف کمیته بینالمللى المپیک (IOC) بود.
پله، اسطوره ای که هیچ گاه در اروپا بازی نکرد
سالهاست که هر فوتبالیست برجستهای در دنیا بدون شک راهی باشگاهی اروپایی میشود. پله اما هرگز برای باشگاهی اروپایی بازی نکرد و در واقع تقریبا تمام سالهای فوتبالش را در سانتوس گذراند.
منتقدانی هستند که عقیده دارند پله چون به دنبال یک زندگی راحت بود، هرگز در فوتبال اروپا بازی نکرد. اما مسئله این بود که در واقع به پله برخلاف سایر بازیکنان معروف یا غیر معروف آن زمان برزیل، اجازه بازی در خارج از کشور داده نشد.
سانتوس حاضر به قبول پیشنهاد تیمهایی مانند رئال مادرید و آث میلان نبود. فشار برای نگه داشتن او در برزیل از مقامهای بالای دولت وارد میشد: سال ۱۹۶۱، رئیس جمهور ژانیو کوآدروس فرمانی صادر کرد مبنی بر این که پله «گنجینه ملی» است و نمیتوان او را «صادر» کرد.
پله فوتبالیستی دور از بازوبند کاپیتانی
پله تنها یک بار بازوبند کاپیتانی تیم ملی فوتبال برزیل را به بازویش بست. او همیشه از بازوبند کاپیتانی چه در باشگاه و چه در تیم ملی امتناع میکرد. تنها استثنا زمانی بود که در ۵۰ سالگی برای برزیل بازی کرد؛ این اتفاق در سال ۱۹۹۰ افتاد، ۱۹ سال پس از بازنشستگیاش در تیم ملی.
او در یک بازی دوستانه بین برزیل و منتخب جهان در میلان ایتالیا شرکت کرد. مسابقهای که به مناسبت ۵۰ سالگی پله ترتیب داده شده بود و او یک نیمه در آن بازی کرد.
شکست ۱-۲ برزیل در این مسابقه به یک دلیل دیگر هم در برزیل معروف شد: رینالدو، مهاجم باشگاه فلومیننسه میتوانست در مسابقهای که
مهدی بیرانوند ژورمان, [۰۸.۰۱.۲۳ ۱۴:۵۳]
به افتخار پله برگزار شده بود به او یک پاس گل بدهد، اما بجای این کار توپ را به بیرون از دروازه شوت کرد.
رینالدو سال ۲۰۱۰ به وبسایت گلوبو استوره برزیل گفت: «اولش یک مقدار از دست من عصبانی شد.»
پله و سینما
پله از معدود اسطورههای فوتبال جهان است که تجربه بازی در یک فیلم سینمایی را هم دارد: فرار به سوی پیروزی (محصول ۱۹۸۱ شرکت پارامونت.)
فرار به سوی پیروزی داستان یک بازی تخیلی بین تیمی از سربازان آلمان نازی با تیمی از زندانیان آنها در جنگ جهانی دوم است. پله هم در کنار شماری از بازیکنان نامدار شاغل و بازنشسته آن دوران مانند بابی مور و اسوالدو آردیلس در فیلم حاضر بود. سیلوستر استالونه هم که به لطف دو فیلم اول مجموعه راکی، چهرهای شناخته شده در صنعت سینما بود، نقش دروازهبان تیم را بازی میکرد.
اما دو نکتهای که احتمالا نمیدانید:
پله در آن فیلم با یک قیچی آکروباتیک یک گل بسیار زیبا میزند و این کار را بدون تکرار و در همان برداشت اول به بهترین وجهی انجام داد.
نکته دیگر این که پله اوایل اکتبر ۲۰۲۰ به یک وبسایت برزیلی گفت که ابتدا قرار بوده گل آخر آن بازی را استالونه وارد دروازه حریف کند: «در فیلمنامه اولیه، استالونه قرار بود مهاجم باشد و من دروازهبان.»
پله سپس با خنده ادامه داد: «اما او در تمام زندگی نتوانست یک شوت به توپ بزند.»
پله اگر نقش دروازهبان را در فیلم فرار به سوی پیروزی بازی میکرد هم مشکلی به وجود نمیآمد. در زمانی که تیمهای فوتبال فقط مجاز به انجام یک تعویض بودند، پله هم برای باشگاه و هم برای تیم ملی برزیل درون دروازه ایستاد. در واقع پله چهار بار دستکش دروازهبانی سانتوس را پوشید، از جمله نیمهنهایی جام حذفی برزیل در سال ۱۹۶۴.
تیم بازی را برد و پله یک گل هم نخورد.
پله و دنیای سیاست
منتقدانی هستند که میگویند پله همیشه موضعی خنثی نسبت به حکومت داشته وهرگز از رژیم دیکتاتوری انتقاد نکرده است. در سال ۱۹۶۴، ارتش برزیل کودتا کرد و نتیجهاش حکومتی دیکتاتوری در این کشور بود که تا سال ۱۹۸۵ ادامه داشت. شکنجه و سرکوب مخالفان در برزیل امری نهادینه شده بود.
پله بعدا در مورد آن دوران گفت: «اگر الان بگویم که هرگز خبر نداشتهام، دروغ است. مسائل زیادی بود که هرگز نفهمیدیم، اما روایتهای بسیاری نیز وجود داشت.»
کاجو هم تیمی سابق پله اما هرگز او را به دلیل این رویکرد نبخشید: «عاشق پله هستم، اما این مانع انتقادم از او نمیشود. رفتار او مانند سیاهپوستی مطیع بود که فقط میگفت، بله قربان. در حالیکه تنها یک جمله از او میتوانست تأثیر بسیاری داشته باشد.»
سال ۱۹۹۰ پله به رسانههای بینالمللی گفت که به حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۹۴ برزیل فکر میکند. این اتفاق رخ نداد ولی پله در همان دهه وارد سیاست شد: از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ وزیر ورزش برزیل بود.
پله در آن دوران تلاش کرد به بازیکنان حرفهای قدرت چانهزنی بیشتری مقابل باشگاهها بدهد؛ فرصتی که بازیکنان نسل پله هرگز به آن دست نیافتند.
مهدی بیرانوند روژمان
رشد صنعت و افزایش جمعیت در شهرها، به ساخت و سازهای سوداگرانی منجر شده است که در ساختمانها به موضوعات بهداشتی، تأمین نور کافی و هوای سالم و فضاهای گذران اوقات فراغت توجه کافی نمیکنند. از سوی دیگر، ضرورت ایجاد کاربریهای جدید شهری، برای پاسخ گویی به نیازهای روزافزون شهرنشینان به تدریج باعث کاهش سهم فضای سبز و باغهای شهری شده، که پیامدِ محدود شدن دسترسی انسان شهرنشین به طبیعت است. اما بنا بر دلایلی، از اوایل قرن بیستم بدین سو انسان شهرنشین توجه ی دوباره به طبیعت و فضای سبز نشان داد، که نمود عینی آن ایجاد باغهای کاربردی به جای باغهای تفریحی است که به نیازهای جدید شهروندان پاسخ میدهد )پیرموره، 1373: 72( ساکنان شهرهای امروزی تنها به غذا نیازمند نیستند که با برطرف کردن آن، مسئله به نوعی پایان یافته تلقی گردد؛ بلکه مسکن خوب، فضای زندگی مناسب، محیط آرام و تنفس هوای پاکیزه نیز در زمرة نیازهای اصلی و عمده به شمار میآیند )شکویی، 1358: 65( البته رشد سریع شهرها را میتوان از بزرگترین تهدید کنندههای محیط زیست برشمرد، که تأثیرات، آن به ساکنان شهرها یعنی انسانها منتقل خواهد شد و تأثیری بس فرساینده بر روح و جسم انسان شهری باقی خواهد گذاشت )بهرام سلطانی، 1372: 41( با توجه به نکات و موضوعات پیش گفته، در دهه اخیر به موازات پارادایمهای توسعه پایدار و توسعه انسانی، ایده ارتقای کیفیت زندگی شهری مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات نشان داده است که افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی موجب تبدیل فضاهای سبز شهری به سطوح بتنی خشن و نفوذ ناپذیر میشود؛ و این روند به ویژه در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم نمودی جدیتر دارد (Shi, 2002, 18).
پارکهای شهری دارای نقش اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی هستند، با مزایایی چون درمان بیما ر یهای روحی، محیطی مطلوب برای پرورش کودکان، یکپارچگی اجتماعی، حفظ آسایش و نظایر اینها، که در عین حال شاخصی برای ارتقای کیفیت فضای زندگی و توسعه جامعه محسوب میشوند. Balram, 2005, 149)).
با توجه به مطالب پیش گفته، در این مقاله سعی شده است تا اهمیت ایجاد پارک در فضای شهری مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
ادبیات تحقیق پارکهای شهری
فضاهای سبز عمومی فضاهای سبزی هستند که بازده ی اجتماعی دارند و عموم مردم از آنها در گذران اوقات فراغت، تفریح و مصاحبت با دوستان و گردهماییهای اجتماعی و فرهنگی و نظایر اینها استفاده میکنند.فضاهای یاد شده اساساً برای این منظور طراحی یا تجهیز شده اند )سعیدنیا، 1379: 32( پارکهای شهری بخشی از فضاهای سبز عمومی اند که، علاوه بر دارا بودن جنبههای تفریحی و فرهنگی و زیست محیطی، جنبه خدمات دهی به مناطق مختلف شهر را نیز دارند )دفتر امور فنی و تدوین معیارها، 1380: 29( اصولاً طبیعت و ماهیت این فضاها به گونهای است که تمام طبقات مردم میتوانند از آنها استفاده کنند.در پارکهای عمومی سعی میشود که تمام وسایل سرگرمی و رفاهی، تقریباً برای هرگونه سلیقه و فکر و سن وجود داشته باشد )حکمتی، 1369: 324( استقرار پارکهای شهری از یک سو به جهت تأثیری که بر کیفیت زندگی شهری و نیل به توسعه پایدار دارند و از سوی دیگر به جهت بار مالی بدون بازگشت سرمایه و سود که برای شهرداریها به جای مینهند، ارزش بررسی گسترده را دارند. )Manlun, 2003, 31).
فضای سبز بخشی از سیمای شهر است که از انواع پوشش گیاهی ساخته شده توسط انسان تشکیل شده است و به عنوان یک عامل زنده و حیاتی در کنار کالبد ساختمانی، تعیین کننده ساخت مورفولوژیک شهر و واجد بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی است. بازدهی اکولوژیکی به معنای زیباسازی بخشهای شهری، کاهش دمای محیط، تولید اکسیژن و افزایش نفوذپذیری خاک در مقابل انواع بارش میباشد. از طرفی فضای سبز دارای بازدهی اجتماعی است که عموم مردم بتوانند از آن استفاده کنند.
)سعید نیا، 1383( فضای سبز شهری بخشی از فضاهای وسیع یا محدود موجود در محدوده عملکردی شهر است که به منظور ایجاد تنوع زیستی و زیبایی، تأمین رفاه انسانی، افزایش کیفیت زندگی و
ارائه خدمات ویژه شهروندان انتخاب شده است و با انواع پوشش گیاهی بومی و غیر بومی، تحت نظارت و مدیریت انسان شهری قرار میگیرد. )ضرابی،1385(
اقسام فضای سبز شهری
فضاهای سبز موجود در شهرها را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
1-پارکها و فضاهای سبز عمومی که مورد استفاده عموم قرار میگیرند و به عنوان فضاهای تفریحی مطرح هستند.
2-فضاهای سبز میادین و بلوارها و حاشیه خیابانها که در ایجاد هوای پاک و سالم برای شهر و ایجاد منظری زیبا در شهر مؤثر هستند.
3-جنگلها و باغها و فضای سبز حفاظت شده که فقط در ایجاد هوای پاک و سالم مؤثر هستند.
اما بطور کلی فضاهای سبز را بر اساس موقعیت قرارگیری در شهر میتوان به دو گروه تقسیم کرد: فضاهای سبز برون شهری که همان فضاهای سبز پیرامون یا حاشیه شهر اند که از سویی نقش مهار کننده رشد بی رویه و از سوی دیگر بازدهی اکولوژیک-زیست محیطی شهر را دارد و شامل همه محیط زیستهای شهری میشود و فضاهای سبز درون شهری که خود به چند دسته تقسیم میشود و شامل فضاهای سبز عمومی، فضاهای سبز نیمه عمومی، فضاهای سبز خیابانی، فضاهای خصوصی حیاط خانهها و بامها و بالکنها میشود. )یوسفی،1386(
پارکها و مزایای گردشگری آنها
پارک قطعه زمینی است در داخل یا نزدیک شهرها که معمولا با امکاناتی نظیر زمینهای بازی، گردشگاهها و زمینهای ورزشی برای استفاده عمومی تجهیز میشود. همچنین قطعه زمینی را گویند که مشتمل بر دختزار و چمن در پیرامون شهرها باشد. )مجنونیان، 1374( پارکها و فضاهای سبز در شهرها نه تنها ضامن سلامت جسم و روح شهروندان هستند بلکه محیطهای شهری را برای کار و زندگی دلچسب و جذاب میکنند.با این وجود هنوز کلان شهرهای بسیاری در دنیا وجود دارند که در طراحی و مدیریت چنین فضاهایی موفق عمل نکرده اند. رشد جمعیت و افزایش مهاجرت به شهرها از یکسو فضاهای شهری را با محدودیت بیشتری مواجه ساخته و از سوی دیگر نیاز شهروندان به فضاهای سبز برای آسایش خاطر افزایش یافته است.طراحی و ساخت پارکهای خلاقانه و زیبا در پاسخ به این نیاز اساسی انسان شهرنشین از نیمه دوم قرن نوزدهم در بسیاری از شهرهای مهم و مدرن دنیا آغاز شد. در همان زمان برنامه ریزان شهری بر این باور بودند که پارکهای شهری باعث کاهش استرس و اضطراب زندگی شهری شده و شرایطی عادلانه و برابر را برای فقیر و غنی ایجاد میکنند تا در کنار هم از طبیعت و مزایای آن بهره مند شوند و از آرامش ایجاد شده توسط پارکها لذت کافی را ببرند. پارکها نقش بسیار مهم و ارزشمندی در پایداری محیط زیست شهرها دارند. این پارکها موجب خنک شدن و تمیزی هوا میشوند. در عین اینکه برای خانوادههای کم درآمد تفریحی ارزان و در دسترس محسوب میشوند.به طور کل وجود چنین فضاهایی تأثیرات روانی مثبت و عمیقی بر جامعه میگذارد و از میزان جرم و جنایتها میکاهد. )مدنی،1394(
فواید پارکها
پارکها و استفاده از فضای سبز را میتوان عاملی برای صرفهجویی در ابعاد متفاوت معرفی کرد. اکثر خانوادهها به پارکهای نزدیک محل زندگی خود میروند.. بنابراین نیازی به استفاده از وسیله نقلیه شخصی نبوده، در نتیجه در مصرف سوخت بنزین صرفهجویی میشود. همچنین معمولاً در ساعاتی که خانوادهها به پارکها میروند، میزان مصرف برق نیز کمتر شده، در این صورت خانوادهها از هوای خنک و روشنایی پارک استفاده میکنند از این رو استفاده از وسایل سرمایشی و روشنایی منازل کاهش پیدا میکند و صرفهجویی اقتصادی خرد برای خانوادهها و صرفهجویی اقتصادی کلان برای جامعه در قبال هزینه تولید برق را در پی خواهد داشت.در شهرهای بزرگ به علت بالا بودن میزان جمعیت، مسؤولان توسعه فضای سبز را بهانهای برای تمیز شدن هوا قرار میدهند. اما نکته مهمی در این میان وجود دارد که دکتر پرویز کردوانی استاد دانشگاه و محقق محیط زیست این چنین به بیان آن میپردازد: درخت هزار برابر چمن قدرت خنک کنندگی و تصفیه هوا را دارد، علاوه بر این ثابت شده گازهایی که در اثر استفاده از ماشینهای چمن زنی تولید میشوند باعث نازک شدن لایه ازن خواهد شد. همچنین چمن زارها به آبیاری زیاد احتیاج دارند، لذا بهتر است در فضاهای سبز بجای کاشت چمن، درخت کاشته شود که هم به پاک شدن هوا و صرفهجویی در میزان آبیاری کمک کند و هم سرمایهگذاری صورت گیرد. برای نمونه درختهایی مثل چنار و صنوبر در از بین بردن سموم و آلودگیها نقش بسزایی دارند.
همچنین دکتر کردوانی معتقد است: در کشورهای توسعه یافته، معابر پارکها درست بر اساس نیاز افراد ساخته میشود تا به هیچ عنوان به طبیعت سبز آسیبی وارد نشود و چه زیباست فضاها ی سبز کشور ما نیز بر اساس اصول ساخته شود تا به مکانی برای تفریحهای سالم، انجام حرکات ورزشی، دید و بازدید اقوام و دوستان و رسیدن به آرامش تبدیل شوند. )نوری،1390( پارکهای شهری دارای نقش
اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی هستند، با مزایایی چون درمان بیماریهای روحی، محیطی مطلوب و مناسب برای پرورش کودکان، یکپارچگی اجتماعی، حفظ آسایش و آرامش و نظایر اینها، که در عین حال شاخصی برای ارتقای کیفیت فضای زندگی و توسعه جامعه محسوب میشوند.پارکها اهمیت زیادی در پایداری محیطی شهرها و بهبود کیفیت زندگی ساکنان آن دارند. فضاهای سبز شهری و پارکها از اهمیت استراتژیکی در کیفیت جامعه برخوردارند و حضور مکانهای طبیعی )مثل پارک ها، جنگلهای شهری و کمربندهای سبز( و اجزای طبیعی )مثل درختان و آب( در زمینه شهری علاوه بر خدمات مهم زیست محیطی، خدمات فیزیولوژیکی و اجتماعی را نیز فراهم میکند. فضاهای شهری نظیر پارکها که در آن عناصر طبیعی بکار رفته است، به غیر از فواید زیباشناختی،فیزیولوژیکی و بهداشتیدارای مزایای اجتماعی دیگر نیز میباشند.به عنوان مثال درختان و گیاهان در فضاهای عمومی موجب یکپارچه سازی و تعادل بین افراد جامعه و بهبود توسعه روابط اجتماعی میشود.منظر سبز و پارک میتواند مزایای اقتصادی را هم برای شهرداری و هم شهروندان فراهم سازد.برای مثال پالایش هوا توسط درختان، منجر به کم شدن هزینههای کاهش آلودگی و میزان آن میشود.به علاوه ایجاد پارکهای شهری باعث افزایش جذابیت شهر، افزایش گردشگری و و در نتیجه درآمد میگردد.
احمد فتاحی
تحول در ورزش محصول تعامل مديريت علمي با مديريت توسعهگرا است. ورزش لرستان هميشه مملو از چهرههايي بوده كه با كمترين امكانات تا بالاترين ردههاي ملي و جهاني رسيدهاند.
متاسفانه بايد اذعان داشت نگاه كلي دولتها و مديريتها به اين عرصه به هيچ وجه همسان با نگاه دولتها به عرصههاي ديگر نبوده و نيست.
رقم بسيار پايين بودجههاي ورزشي در مقايسه با حوزههاي ديگر فقط يكي از مدعاهاي اين موضوع است.
خوشبختانه با وجود همهي اين كمبودها و ضعفهاي ساختاري، ورزش لرستان در بزنگاههاي حساس نمره مثبت گرفته و ورزشكاران، مربيان و مديران ورزشي توانمندي را به كشور معرفي كرده است.
با تمام اين گفتهها حال ورزش استان طي سالهاي گذشته خوب نبوده است. از مهمترين دلايل اين بدي احوالات، ميتوان بيتوجه بودن به كشف و رشد استعدادها ورزشي، پايين بودن سرانهي ورزشي استان، نداشتن تيم در ليگهاي برتر كشور و ضعف عمده زيرساختهاي ورزشي را نام برد. گر چه در يك فضاي نيمبند نميتوان استعداديابي كرد و يا استعدادها رشد كنند.
يكي از عمدهترين دلايل اين موضوع را ميتوان نبود مديران توانمند علمي و عملگرا در راس ورزش استان نام برد كه باعث به وجود آمدن باندهاي
مافيايي و ملوكالطوايفي در بدنه ورزش لرستان ميشود. وجود اين قبيل افراد در كنار ورزش استان و نفوذ گسترده آنها در عرصههاي مهم مديريتي ورزش لرستان باعث شده كه هيچكدام از برنامههاي توسعهگرايانه و زيرساختهاي ورزشي موفقيتآميز نباشد.
در كنار اين موارد نوع نگاه كلان دولتها و مديريتهاي گذشته به ورزش استان كه هميشه نگاهي تبعيضآميز در مقايسه با ساير دستگاهها و حوزهها بوده و اين مهم از دلايل رشد نكردن ورزش در اين ديار به شمار ميرود.
با اين اوصاف، از حدود ده ماه گذشته، مديريت علمي و عملگرا با چاشني كاملاً تخصصي سكان هدايت ورزش استان لرستان را در دست گرفته است كه وجود همين تفكر هم باعث شده كه برخي باندهاي مافيايي و افرادي كه از رانتهاي موجود در ورزش استان استفادههاي متفاوت كردهاند، اكنون اوضاع را ناامن ديده و سعي در مقابله و تخريب مديريت تازه منصوب شده نمايند.
خوشبختانه رويكرد جديد مديريت ورزش استان احياء زيرساختهاي ورزشي بوده و همچنين با سپردن سكان هدايت هيأتهاي ورزشي به دست افراد متخصص و خوشنام، در صدد استعدايابي درست براي آينده ورزش قهرماني لرستان برآمده است.
در كنار اين مسايل، سید آرش قیاسیان مديركل ورزش و جوانان استان لرستان نگاه جديدي به سمنهاي ورزشي و جوانان و امورات آنها داشته كه ادامه اين تفكر افقهاي روشني را براي ورزش لرستان رقم خواهد زد. پيگيري مصوبات ورزشي و تكميل پروژههاي عمراني ورزش در جهت افزايش سرانه ورزشي لرستان از ديگر اقدامات خوبي است كه اين روزها از سوي مسوول ورزش و جوانان استان دنبال ميشود.
بها دادن به نيروهاي انقلابی ، متخصص، جوان ،کاملا آشنا با مقوله ورزش وجوانان ، خوشفكر با نگاه علمي و دانشگاهي رويكرد جديدي در بدنهي مديريتي ورزش ايجاد كرده كه در گذشته كمتر شاهد آن بودهايم و ادامه اين تحولات رويكردهاي متفاوتي براي ورزش لرستان خواهد داشت.
البته بدون شك اين برنامهها نيازمند عنصر زمان هست. گر چه گذشت مدت زمان 10ماه براي مديريت و تغييرات گسترده در يك مجموعه زمان مناسبي نيست ولي برنامههاي زير بنايي و آمايشي كه در اين عرصه براي ورزش لرستان به صورت علمي و كاربردي انجام شده است ميتواند يك چارچوب خوب را تا سالهاي آتي براي اين عرصه به وجود بياورد.
در مورد انتقادهاي صورت گرفته هم بايد گفت كه هميشه قطار در حال حركت راسنگ ميزنند و البته بايد توجه داشت كه بخشي از اين انتقادات با رويكرد حمايتي و توسعهاي است و نگاه دلسوزان به دنبال آن است كه بايد اين قبيل انتقادات را ارج نهاد. اما بخش ديگري از انتقادات مربوط كه كساني است كه دستشان از رانتهاي مختلف حوزهي ورزش استان كوتاه شده و وضعيت جديد را بر نميتابند.
لذا انتظار ميرود استاندار محترم لرستان كه رويكرد جهادی، ورزشی، عمراني و توسعهگرايانهاش بر همگان روشن است به همراه نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي اين حوزه را با جديت حمايت كرده و كمكاريها و نگاه تبعيضآميز مديران گذشته به اين عرصه را جبران نمايند.
بدون شك همت عالي مديران استاني ميتواند عرصه ورزش لرستان را براي قهرمانسازي و افتخارآفريني مهيا سازد.
نگاه علمي و تعهدگراي مدير كل ورزش و جوانان در كنار ديد عمراني و توسعهمحور استاندار لرستان ميتواند كليد عدالت محوری را در قفل ورزش استان بچرخاند.
پایگاه خبری خرم آباد فردا به نقل ازسنگ نوشته، گزارش_ نقطه اشتراک این شب در تمام نقاط ایران این است که خانوادهها برای استقبال از فصل زمستان جشن میگیرند، شام و آجیل خاصی تدارک میبینند به یکدیگر هدیه میدهند و در بین میوههایی مانند یلدا و انار به دلیل رنگ قرمز و نماد گرمابخش بودن اهمیت بیشتری دارند. مردم استان لرستان نیز در گویش لری خود به شب یلدا شب چله یا اول قاره میگویند که همراه با آداب خاصی اجرا می شود. از جمله مراسم زبانزد این شب در لرستان میتوان به برشتن گندمشیر، تدراک شام مخصوص، تفال چهل سرود، آویزان کردن شال، شاهنامهخوانی و دادن هدایا به تازه عروسان و دختران خانواده اشاره کرد که معمولا والدین و بزرگان فامیل به آنها هدایایی میبخشند. همچنین مردم مهماننواز لرستان در حد وسع و توان مالی خود در این شب مقداری غذا و تنقلات برای خانوادههای کمبضاعت و مناطق فقیرنشین تهیه میکنند تا آنها هم در این شب شاد باشند.
شام شب یلدا در لرستان
از جمله غذاهایی که مردم لرستان در شب یلدا سرو میکنند شامل: جگروز و دنده کباب و سرو بوقلمون است و در اکثر خانهها عموما شام شب یلدا شامل گوشت گوسفندی و چربی آن است.همچنین انواع کبابها و پلوها و غذاهای محلی که هرکدام دارای عطر وبوی خاص خود هستند نیز در این شب سرو میشود.
گندمشیر
در لرستان مردم در شب چله گندمشیر میخورند به نحوی که گندم را به مدت چند هفته در شیره میخیسانند و آن را با زردچوبه و نمک مخلوط میکنند سپس آن را روی حرارت برشته میکنند و همراه با پستهوحشی، گردو و کشمش، بادام، کنجد و یا شاهدانه و… مخلوط کرده و به عنوان آجیل مخصوص شب یلدا سرو میکنند.
آویزان کردن شال
در گذشته در لرستان مرسوم بود که در شب یلدا نوجوانان و جوانان لرستانی با تاریک شدن هوا به پشت بام منازل اقوام و آشنایان میرفتند و شالی که عموما چادر مادرانشان بود را از پشت بام خانه همسایه آویزان میکردند و با سر دادن شعاری مبنی بر فرا رسیدن یلدا و دعا برای سلامتی صاحبخانه از کدخدای خانه یا همان صاحبخانه درخواست مژدگانی میکردند.صاحبخانه نیز هدیهای به عنوان شیرینی به آنان میداد که ممکن بود تنقلات و میوه باشد یا پول. این سنت دیرین از شب یلدا هنوز هم در برخی روستاهای قدیمی لرستان رواج دارد.
فال چهلسرود
از زمانهای قدیم تاکنون فال چهلسرود به عنوان یکی از قدیمیترین فالهای بومی این استان رواج دارد که شامل اشعاری با گویش لکی است و در شب یلدا نیز خانوادههای لر به نیتهای مختلفی مانند آرزوی وصال، رفع مشکلات ازدواج جوانان، رفع مشکلات کاری و…. با چهلسرود تفال میزنند و اگر بیت آخر فال معنی و محتوای نیکی داشته باشد در این شب آن را تکرار میکنند.
افسانه مشهور شب یلدا در لرستان
افسانه امیل و ممیل در لرستان به دو برادر اشاره دارد که با مادرشان یا همان ننه سرما (زمستان)زندگی میکنند این داستان در استان لرستان و مناطقی از استانهای زاگرنشین و لرتبار هنوز هم روایت میشود و قدمت دیرینهای دارد. این اسطوره نماد سرمای سخت زمستان و عبور از این فصل سرد تا رسیدن به بهار و تابستان است.ماجرا به نقل پدربزرگها و مادربزرگهای لرستانی که هنوز سینه به سینه نقل میشود، بدین شرح است؛
امیل برادر بزرگتر است که روز چهل و پنجم زمستان در اثر سرمای زیاد هویدا میگردد و ممیل برادر کوچکتر است که روز پنجاهوپنج زمستان که هوا کمی بهتر میشود خود را نشان میدهد. چهل روز که از زمستان میگذرد امیل (چله بزرگ) به کوه میرود و زیر سنگ سیاه و بزرگی مینشیند. در این موقع سنگ سیاه بر روی او میافتد و امیل قادر به بلند کردن سنگ و بیرون کشیدن خودش نیست. پس همانطور زیر سنگ میماند. پس از سپری شدن پنجاه روز از زمستان ممیل (چله کوچک) به فکر برادرش میافتد و پیش خود میگوید نکند در کوه برای برادرم امیل اتفاقی افتاده باشد؟ از این رو برای پیدا کردن برادر خود به کوه میرود. در این زمان (روز چهارم تا شانزدهم بهمن) طبق باور مردم هوا خیلی سرد میشود که آن را ششله میگویند؛ یعنی تلاقی بین شش روز بعد از رفتن ممیل به دنبال برادرش که این دوازده روز هوا بسیار سرد میشود.
ممیل بعد از جستجوی فراوان برادرش امیل را در حالی که تختهسنگی بر رویش افتاده پیدا میکند. خود را به کنار او میرساند و هر کاری میکند نمیتواند تختهسنگ را جابجا نماید تا برادرش را نجات دهد. از آنجا که امیل دارای قدرت سرمای زیادی است، ممیل این قدرت را حس میکند. از این رو به برادرش امیل میگوید: اگر من جای تو بودم کاری میکردم تا (پیرزن کناره تنور از سرما یخ بزند و پیرمرد کنار اجاق)
امیل در جواب میگوید: خودت چرا کاری نمیکنی که در اثر سرما پیرزن در کنار تنور و پیرمرد در کنار آتش یخ ببندد و خشک شوند. ممیل میگوید: آخر باران بهار دنبالم است و هر کاری بکنم بیفایده است. ممیل هرچه تلاش میکند که امیل را نجات بدهد، نمیتواند و چون امیل سرمای زیادی از خود به وجود میآورد از این رو ممیل طاقت سرمای او را ندارد و مریض میشود.
هر دو برادر در کنار هم چند روزی را سپری میکنند تا اینکه بعد از ۶۰ روز (پایان دو چلّه) از زمستان هر دو میمیرند و بعد از چندی مادرشان که پیرزنی کهنسال است بالای سرشان میآید و همینکه با جسد مرده دو پسرش روبرو میشود فریاد میزند: حالا که امیل و ممیل مردن دیگر به کی دلخوش کنم؟ پس باید مشعلی بردارم و دنیا رو به آتش بکشم سپس مشعل روشنی برداشته در هوا میچرخاند و به سمت دنیا پرتاب میکند اگر این مشعل در آب افتاده و خاموش گردد سال بعد سالی سرد و پر باران خواهد بود و اگر این مشعل در خشک فرو آید سالی گرم بر زمین چیره خواهد شد از همین رو در لرستان زمانی که هوا رو به گرمی میرود مردم میگویند: مادر امیل و ممیل در حال چرخاندن مشعل روشن در هوا است.
یلدا تنفس اسطورهها در لرستان
مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان لرستان نیز در خصوص قدمت شب یلدا در استان لرستان ابراز داشت: خوشبختانه اخیرا یلدا به عنوان میراث مشترک دو کشور ایران و افغانستان ثبت شد که ابتدا پرونده ثبت ملی شب یلدا به نام لرستان ثبت شد و همچنین اساس ثبت جهانی شب یلدا از حیث وجود پرونده ثبت ملی یلدا در لرستان است.
عطا حسنپور تشریح کرد: از آنجایی که شب یلدا در استان لرستان هنوز هم با آداب و آیین خاصی به سبک و سیاق قدیمی برگزار میشود شبی اساطیری به یادماندنی است که با گذشت سالیان دراز هنوز مردم افسانه امیل و ممیل و ششله و چارچار زمستان را میدانند و در کوی و برزن روستاها و مناطق قدیمی نوجوانان با با آویزان کردن شال پشت بام خانه همسایه، هدیه دریافت میکنند.
مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان ادامه داد: یکی دیگر از سنتهای این شب در لرستان سرو و تهیه غذا و شام مخصوص این شب است و همچنین تنقلات ویژه لرستان که قدیمیترین آن شامل گندمشیر است یعنی گندمی که مدتی در شیر خیسانده شده و برای شب یلدا برشته و سرو میشود.همچنین پسته وحشی نیز یکی از آجیلهای مخصوص این شب است که در طبیعت لرستان نیز وجود دارد و همراه با آجیل شب یلدا در لرستان مصرف میشود.
او ابراز کرد: انار نیز به علت رنگ قرمز و نماد گرمابخش بودن در شب یلدای لرستان جایگاه ویژهای دارد و خصوصا اینکه نقش انار در یافتههای باستانشناسی این استان کشف شده است و آنچه از گچبریها نمایان است این میوه از دوره ساسانی در استان لرستان کشت میشده است لذا یکی از میراث لرستان است.
حسنپور تاکید کرد: در استان لرستان مردم با فرارسیدن شب یلدا افسانه اساطیری امیل و ممیل و پیرزن یا همان ننه سرما را تکرار میکنند لذا هنوز اسطورهها و تاریخ در لرستان نفس میکشند و ما زنده به این اسطورهها هستیم. وقتی که مردم لرستان امیل و ممیل یا همان چله کوچک و چله بزرگ را میشناسند تکرار همین اسطورهها به یک شب چنین قدمت، هویت و اصالتی میبخشد.
او در پایان گفت: ما لرستانیها و مردم ایران از لحاظ باستانی بودن این شب، یلدا را ارج مینهیم که پیشینه تاریخی این شب نماد زایش، ایزد مهر و تاریخ ایرانیان است.
گزارش: نرگس سپهوند